افق های پوکمون قسمت ۱۶
با دزدیده شدن گردنبند لیکو، گروه او برای بازپس‌گیری آن راهی می‌شوند. اما ناگهان توپ باستانی آربولیوا شروع به درخشش می‌کند و نوری اسرارآمیز، آن‌ها را به مقصدی ناشناخته هدایت می‌کند.
سایر قسمت‌های افق های پوکمون
قسمت ۱ info
لیکو که دختری خجالتی از منطقه‌ی پالدئا است، برای تحصیل در آکادمی ایندیگو به کانتو سفر می‌کند. او در آن‌جا اسپریگاتیتو را به عنوان پوکمون همراه خود انتخاب می‌کند، اما در ابتدای مسیر با چالش‌های بزرگی روبرو می‌شود. یک شب مردی به نام امتیو نامه‌ای به او می‌رساند که در آن مادربزرگش می‌خواهد همراه با آویز با ارزشی که به او سپرده، به دیدارش برود، ولی لیکو به این مرد و نامه‌اش مشکوک می‌شود و تصمیم دیگری می‌گیرد.
قسمت ۲ info
لیکو در حین فرار از دست امتیو، درون کره‌ی سبز رنگی محصور می‌شود و آن‌جا پوکمون عجیبی را می‌بیند که خیلی زود ناپدید می‌شود. فِرِدی برای نجات لیکو، به سراغش می‌آید و او را به کشتی هوایی بزرگی می‌برد که در آن لیکو با گروه ماجراجوی فِرِدی و دوستانش آشنا می‌شود. پس امیتو که همراه با گروه کاوشگران در تعقیب لیکو هستند، او را تا داخل کشتی دنبال می‌کنند.
قسمت ۳ info
پس از ناپدید شدن اسپریگاتیتو، فِرِدی با تعقیب گروه کاوشگران به شهری بندری می‌رسد و گروه او تصمیم می‌گیرند در راه نجات پوکمونِ لیکو، به او کمک کنند. در پایگاه پوکمون‌ها، اونیا را که مراقب اسپریگاتیتوی اسیر بوده پیدا می‌کنند. پس فِرِدی و گروهش با آغاز عملیات نجات اسپریگاتیتو، قدم به مسیری پرهیجان می‌گذارند.
قسمت ۴ info
بعد از فرود اضطراری هواپیما، فوئکوکو ناپدید می‌شود. سپس یکی از ساکنان جزیره او را در جنگل پیدا کرده و بین آن‌ها دوستی شکل می‌گیرد. لیکو و اسپریگاتیتو، پس از ناپدید شدن فوئکوکو، در میان حمله‌های پوکمون‌های وحشی به دنبال او می‌روند، تا اینکه با کمک فِرِدی و یک توپ پوکمون قدیمی، برای نجات تلاش می‌کنند.
قسمت ۵ info
برای دیدار با فوئکوکو، روی به کشتی هوایی گروه ماجراجوی فِرِدی می‌رود. در همین حال زیردریایی گروه کاوشگران آن‌ها را تعقیب می‌کند. روی با کمک پوکمون‌ها، بالن کشتی را تعمیر کرده و وارد نبردی علیه دشمنان می‌شود. در این میان با غفلت روی، امیتو و یارانش فرصت نزدیک شدن به لیکو را پیدا می‌کنند.
قسمت ۶ info
وقتی گروه کاوشگران به جزیره می‌رسند، لیکو و روی دست به دست هم می‌دهند تا جلوی تهدید آن‌ها را بگیرند. در نبردی پرتنش، آویز جادویی لیکو قدرت خود را نشان می‌دهد و توپ پوکمونِ روی، موجودی سیاه‌رنگ را بیدار می‌کند که دشمنان را عقب می‌راند.
قسمت ۷ info
در ادامه‌ی سفر گروه با کشتی هوایی، لیکو و روی تصمیم می‌گیرند زیر نظر کاپیتان پیکاچو تمرین کنند تا در مهارت‌های نبرد خود را بهتر شوند. با اینکه اسپریگاتیتو و فوئکوکو در برابر قدرت کاپیتان عقب می‌مانند، این تمرین، بینشی تازه در لیکو ایجاد می‌کند که مسیر ماجراجویی‌های او را دگرگون خواهد کرد.
قسمت ۸ info
با ایجاد مشکل کمبود غذا در کشتی هوایی گروه، اعضای گروه برای تهیه خوراک و غذا از هم جدا می‌شوند. در این میان، لیکو که مسئولیت نگهبانی از کشتی را برعهده گرفته، در حین مراقبت از کشتی، به راز عجیبی پی می‌برد که ماجرا را پیچیده‌تر می‌کند.
قسمت ۹ info
هنگام ورود گروه به منطقه‌ی محل تولد لیکو، او بعد از مدت‌ها به خانه‌ی خود برمی‌گردد و با پدرش، الکس، دیدار می‌کند. اما زمانی که الکس از لیکو می‌خواهد او را ترک نکند و برای همیشه در خانه بماند، لیکو با تصمیمی سخت روبرو می‌شود. آیا ماجراجویی‌های او به این زودی به پایان خواهد رسید؟
قسمت ۱۰ info
الکس، پدر لیکو، او و روی را به سالن ورزشی شهر آرتازون می‌برد. در حالی که لیکو و روی سردرگم شده‌اند، قهرمانی مرموز به کمکشان می‌آید و آن‌ها را به سمت کارگاه براسیوس که رهبر باشگاه است راهنمایی می‌کند. در این دیدار، رازهای جدیدی برای این دو فاش می‌شود.
قسمت ۱۱ info
لیکو، روی، براسیوس و مالی بعد از دیدن ریکوازا به سمت منطقه‌ای بکر و دست‌نخورده در دل جنگلی سوخته راه می‌افتند. اما یک پوکمون به نام آربولیوا، که شکل درخت زیتون دارد، راه آن‌ها برای کشف منشاء آتش‌سوزی را مسدود می‌کند.
قسمت ۱۲ info
گروه لیکو با کمک فِرِدی و لادلو جنگل آسیب‌دیده را احیا می‌کنند. آربولیوا و آویز مادربزرگ لیکو، رویاهای اسرارآمیزی را نشان می‌دهند. لیکو می‌خواهد مادربزرگش را پیدا کند و روی به دنبال چهار پوکمون دیگر لوکسیوس به کاخی قدیمی در گالر می‌رود. در همین حال دشمن هم به طور پنهانی آن‌ها را دنبال می‌کند.
قسمت ۱۳ info
در مسیر سفر برای دیدار با مادربزرگ لیکو، کشتی هوایی گروه دچار مشکلات فنی می‌شود. پس آن‌ها برای گذراندن زمان تا درست شدن کشتی، یک پیکنیک برگزار می‌کنند. لیکو برای گروه ساندویچ درست می‌کند، اما ذهنش مشغول دات است که از جمع دور است.
قسمت ۱۴ info
روی و فوکوکو با یک واترل عجیب روبرو می‌شوند که از گروهش جدا افتاده است. وقتی روی متوجه می‌شود که واترل توانایی پرواز ندارد، تصمیم می‌گیرد تا به او کمک کند. اما آیا واترل به سوی گروهش برمی‌گردد یا مسیر جدیدی برای خود پیدا خواهد کرد؟
قسمت ۱۵ info
لیکو ناگهان حین خرید ناپدید می‌شود و گروه او در آرتازون به دنبال او می‌گردند. دات سرنخ‌هایی از او در اینترنت پیدا می‌کند، اما موفق به یافتن او نمی‌شود. با افزایش نگرانی‌ها و احتمال حضور دشمنی ناشناس، دات برگ برنده‌اش را رو می‌کند.
قسمت ۱۶ info
با دزدیده شدن گردنبند لیکو، گروه او برای بازپس‌گیری آن راهی می‌شوند. اما ناگهان توپ باستانی آربولیوا شروع به درخشش می‌کند و نوری اسرارآمیز، آن‌ها را به مقصدی ناشناخته هدایت می‌کند.
قسمت ۱۷ info
کایدن و هوگاتور مدام با هم درگیر هستند و این موضوع روی را نگران کرده است. او تصمیم می‌گیرد راهی برای نزدیک‌تر شدن آن‌ها پیدا کند. پس به فکر آن می‌افتد که آن‌ها را در یک نبرد هیجان‌انگیز، مقابل کاپیتان پیکاچو قرار دهد.
قسمت ۱۸ info
لیکو و روی از فِرِدی درباره‌ی گذشته‌اش می‌پرسند تا به کاپیتان پیکاچو نزدیک‌تر شوند. به این ترتیب دیدار مهم میان او و کاپیتان پیکاچو آشکار می‌شود و این داستان پرده از مسائل زیادی برمی‌دارد.
قسمت ۱۹ info
وقتی گروه به منطقه‌ی گالار می‌رسد، برای جلوگیری از جلب توجه، تصمیم می‌گیرند مسیر زمینی را به قلعه‌ای که مادربزرگ لیکو در آن ساکن است طی کنند. اما به خاطر تعطیلی راه‌آهن، آن‌ها تصمیم می‌گیرند که در شهر موتواستوک توقف کنند. جایی که در آن گذشتۀ یکی از اعضای گروه فاش می‌شود.
قسمت ۲۰ info
لیکو و روی با کابو، رهبر باشگاه موتواستوک آشنا می‌شوند؛ کسی که یکی از بومیان منطقه‌ی هوئن است. آن‌ها امیدوارند که او اطلاعاتی درباره‌ی ریکوازا، پوکمون افسانه‌ای هوئن، داشته باشد. پس از او سوال می‌پرسند. کابو نیز که تحت تاثیر اشتیاق آن‌ها قرار گرفته، به آن‌ها کمک ویژه‌ای می‌کند.
قسمت ۲۱ info
اطلاعاتی که کابو به لیکو و روی داده، آن‌ها را در جستجوی ریکوازا به معدن گالار می‌کشاند. در مسیر، آن‌ها با هاتنایی ناهشیار روبرو می‌شوند که به لحاظ عاطفی آسیب دیده است. لیکو که نمی‌خواهد او را تنها بگذارد، تصمیم می‌گیرد که از او مراقبت کند، اما این تمام ماجرا نیست.
قسمت ۲۲ info
گروه فِرِدی دوباره به معدن گالار بازمی‌گردند تا رد ریکوازا را دنبال کنند. در جریان جستجو، لیکو و روی از فِرِدی جدا می‌شوند و با شنیدن صدایی مرموز، به عمق معدن می‌روند. در همین حال، آمتیو و همراهانش هم برای پیدا کردن ریکوازا، وارد معدن می‌شوند.
قسمت ۲۳ info
لیکو و همراهانش برای فرار از دست مولترس، پرنده‌ای که از خشم می‌سوزد و کسی را به خود نزدیک نمی‌کند، از معدن گالار می‌گریزند. سپس آن‌ها برای آرام کردنش و نزدیک شدن به او، از توصیه‌های کابو استفاده می‌کنند. اما آیا این روش برای آن‌ها جواب می‌دهد؟
دیدگاه‌های افق های پوکمون قسمت ۱۶
نظری برای این قسمت ثبت نشده است